جایی برای ...

ساخت وبلاگ
همه ی حرف ها را نمی شود زد...بعضی حرف ها می ماند در دل...بعد یه غروب دلتنگ جمعه، یک روز ابری بارانی که پشت چراغ قرمز نم باران شیشه را نوازش می کند، اهنگی که پخش می شود، ناگهان یادت می آید...و فکر می کنی که اگر گفته بودی...آخ اگر گفته بودی...اما نه! معتقدم که ارزش بعضی حرف ها در نگفتن است...هرچند هرب جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 143 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 6:27

آغوش و بوسه های دست به دست چرخیده را در مرام غارنشینان جایی نیست... ما مستحق شنیدن حرف های ناگفته ایم.بوسه های نکرده... دست های نگرفته... احساس های خرج نشده... ما را میان دوره گردان ارزان فروش راهی نیست... خواسته بودم شعری بخوانی که فقط برای گفته باشی... دکلمه ای که فقط برای من خوانده باشی... جایی ک جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 23 خرداد 1396 ساعت: 13:01

...اندوهناک ترین اتفاق زندگی امحضور غمی بودکه غمگینم نمی کردکلمه ی زهر آلودی درون دلمکه می گفتآنجا نشسته که شعر شود اما نمی شدهربار تا دهانم بالا می آمدنام کسی را مسموم می کرد و بر می گشتمنآب ماهی ها را عوض می کردممی رنجاندمشانمی رنجاندم امااینتنها کاری بود که می شد برای بازمانده های سفره ی هفت سین جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 149 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 6:22

با سرک گاه و بیگاهم در وبلاگهای مختلف در حین ناباوری احساس می کنم بی شماری در این دنیا هستند که شبیه من فکر و احساس می کنند. اینان دوستان ناپیدای من در عالم مجازی هستند درست مثل رویای کودکی. دوستانی ناپیدا اما واقعی... به امید اینکه اینجا بهانه ای باشد برای از یاد نبردن خودم و روزهایی که سپری می شوند... جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 138 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 6:22

یادم نیست کی عاشقی کردن را یاد گرفتم، ذوق شنیدن اسمم از زبان تو، کی اغراق های شاعران را باور کردم، یادم نیست کی خطر کردن و شهامتش را یافتم، حتی یادم نیست نوازش سرانگشتان محبوب را از کجا آموختم... اما اولین بوسه را در ۱۹ رمضان به صرف افطار چشمهایت تجربه کردم...در کافه اولین شعرت را جای قهوه نوشیدم و جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 6:22

دارم به تفاوت خواسته و نیاز فکر می کنم...

سخت است میان این دو برگزیدن...

ادمی زاد که هرچه را که دلش خواست نیازمندش نیست...

دارم این روزها به خواستنت فکر می کنم، که نیاز نبود...

حیف از اینهمه خواستنت که ...

جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 126 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 3:44

قدیما آدم ها برای داشته هاشون ارزش قائل بودن...ظرف هاشون اگه ترک بر میداشت میزاشتن کنار ، یه روزایی یکی تو کوچه داد میزد آیییییی چینی بند زن اومده...بعد زنا با دقت میدادن کاسه و بشقاب هاشون بند میزد..نمی شد مثل اول اما باز از شکسته شدن بهتر بود براشون...و یادمه که سالها دیس میوه تو ی بوفه موند بی او جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 142 تاريخ : جمعه 19 خرداد 1396 ساعت: 3:44

گفت چي بنويسم براتداشتم به همه ي شعرهايي كه دوست داشتم فكر مي كردم...بيهوده بود... دلم وعده مي خواست،از آن دست وعده ها كه دلگرم مي كند ادمي را...+بنويس فاني قريب... ياد نامه هاي كوفه افتادم... چقدر دوست دارم ابتداي نامه را... من الغريب الي الحبيب...راست گفته حافظ... «تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 161 تاريخ : سه شنبه 16 خرداد 1396 ساعت: 8:37

با سرک گاه و بیگاهم در وبلاگهای مختلف در حین ناباوری احساس می کنم بی شماری در این دنیا هستند که شبیه من فکر و احساس می کنند. اینان دوستان ناپیدای من در عالم مجازی هستند درست مثل رویای کودکی. دوستانی ناپیدا اما واقعی... به امید اینکه اینجا بهانه ای باشد برای از یاد نبردن خودم و روزهایی که سپری می شوند... جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 134 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:32

به تو که فکر می کنم شرمنده می شوم

شرمنده ی دلم... که برایش عاقلی نکردم... که نگفتمش عاشقی شیوه ی رندان بلاکش است...

به تو که فکر می کنم شرمنده ی دلم می شوم!

که در حسرت حض چشم های پسرتان گذاشتمش...

به تو که فکر می کنم شرمنده ی دلم می شوم... برایش عاقلی نکردم...

دست عشق را بر کتابت دفتری گذاشتم که نا نوشته بود ...

من هیچوقت تیماردار خوبی نبوده ام...نه برای این دل بیقرار... نه برای تویی که همه ی وجودم بودی...

من همیشه شرمنده بوده ام چراکه آدم ها را بلد نبوده ام...

بلد نبودم ...

جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 140 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:32

غربت عالم خاکی را تنها کسانی میفهمند که طالب دنیای بهتری باشند... رویای مدینه ی فاضله...یافتن شمس... غربت دنیا را کسانی میفهمند که با مفهوم خلقت و خود در چالش باشند...غربت دنیا یعنی یک نفر در این میانه آشنا نبینی... تلخ تر از این غربت احساس نا امیدی از یافتن یک آشنای جان می تواند باشد... همه ی این س جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 130 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:32

رفيقم بود... آمده بود... نمي دانم از كجا اما رفيقم بود... بوي خاك باران خورده را می داد

گفت: چشم هايت آشناست

در وجود من ارامش وديعه بگذار

دل مان را يكي كنيم ، به راهشان كنيم

ميخواهم سی مرغ بشويم

بال بگیريم از اين خاک غريب
رفيقم، سحرگاهي هم بال آفتاب شد
و نور به دندان گرفت رفت...
رفت...
رفت...
.
.
.

جایی برای ......
ما را در سایت جایی برای ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fjayibarayroyaf بازدید : 141 تاريخ : شنبه 13 خرداد 1396 ساعت: 7:32